اعتراف کن!!!
 
پاتوق بچه های پرستاری 90 بندرعباس
یک شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 11:9 ::  نويسنده : mozhde rajabi

لطفا اگر شما هم اعترافی دارید بفرمایید تا در سایت درج کنیم!!!

منم اعتراف می کنم که مطالب این بخش را از شبکه های اجتماعی و وبلاگی با همین موضوع کپی زده ام!!!! حالا شما هم اعترافات خودتونو بنویسین تا یکم باهم بخندیم

**********************************************************

اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده

در زمان دانشجویی رفتم سر کلاس زبان و چون اول ترم بود با استادم دعوام شد که چرا همش استاد این درس عوض میشه و بعد از کلی جنجال خودم فهمیدم که من مرتب این کلاس رو اشتباهی می رفتم !!!

اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای ...
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده

اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم بود
همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم از یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! این اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس 4 5 نفر شلوغو آورد بیرون مثل ... زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر کوچه گرفتن مث ... زدنم !

عموم می خواست وام یکی از دوستاشو جور کنه زنگ زد به رییس بانک کلی صحبت کرد باهاش... حرفش که تموم شد اس ام اس داد به رفیقش که دهن رییس بانک رو ****** اشتباهی سند کرد واسه رییس بانکه!!!

اعتراف می کنم که بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیره یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا، جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!
 

اعتراف می کنم  که بچه که بودم هدیه روز مادر به مامانم شناسنامش رو دادم. با این توضیح که توی تموم برگه هاش نقاشی کشیده بودم که خوشحال شه!

 


نظرات شما عزیزان:

CHOQAZAMBIL
ساعت14:46---18 تير 1391

ETERAT MIKONAM KELA3 SHOMA AZ HAME KELASA BEHTARE........KASH MANAM PARASTARIE 90 MEHR BUDAM........KASH

پاسخ:میدونم!!!!!!! ما هم بدمون نمیومد تو کلاسمون یهCHOQAZAMBILداشته باشیم!!!!!!!!!!!!



ebi balood
ساعت14:36---9 تير 1391
اعتراف میکنم این ترم کم خابیدم و سر کلاسا نمیومدم خودمو به مریضی میزدم خب باز شکرش چیزی حذف نشدم اما این ترم درس نخوندم2تا درسا رو میوفتم پشیمونم ولی بیخیالی طی میکنیم

you
ساعت21:48---22 خرداد 1391
eteraf mikonam k man in term hichi nakhondam vali b hameh goftam tamom kardam

من
ساعت12:42---20 خرداد 1391
اعتراف می کنم سر کلاس وقتی می دیدم نفری که جلوم نشسته حسابی رفته تو عمق درس , یهو صندلیشو با پا میکشدم تا تمرکزش بهم بخوره

من
ساعت12:39---20 خرداد 1391
اعتراف می کنم تو کارآموزی ها فشار مریضو بیشتر وقتا الکی از خودم می نوشتم چک نمیکردم!!!!!

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

پرستاری عشقه!!ا خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت= خدا !
آخرین مطالب


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 90
بازدید ماه : 90
بازدید کل : 3150
تعداد مطالب : 127
تعداد نظرات : 327
تعداد آنلاین : 1



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 90
بازدید ماه : 90
بازدید کل : 3150
تعداد مطالب : 127
تعداد نظرات : 327
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->